دیکشنری
داستان آبیدیک
محوطه مشاعی
english
1
law
::
Common compound
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
محوردار
محورشمار
محوری
محوسازی
محوشدگی
محوشدگی ریلی
محوطه
محوطه تاریخی
محوطه تدفین
محوطه جریمه
محوطه دامداری
محوطه سازی
محوطه سنگ چین
محوطه قلعه
محوطه گمرکی
محوطه مشاعی
محوف
محول
محول بودن ـ محول شدن
محول داشتن
محول کردن
محوکردن
محک
محک زدن
محک زنی
محکم
محکم بستن
محکم چسباندن
محکم چسبیده
محکم شدن
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید